احمقها

دو دسته از آدمها از همه احمق ترند:
-کسانی که خودشان را خیلی دانا و دیگران را خیلی نادان تصور می کنند.
-کساتی که خودشان را خیلی نادان و دیگران را خیلی دانا تصور می کنند.

درد دل

وای خدا تو مهربونی!!! تو عادلی!!! چطور اینقدر تفاوت آخه ! بعضی ها رو فقط برای زجر آفریدی ! مگه چقدر بد بودن !!! نگاه کن می بینی مخ آدم سوت می کشه . اینقدر تفاوت !!! مگه ما چقدر بد بودیم ؟ مگه اونا چقدر خوب بودن ؟!
نه امکان نداره یعنی واسه تو هم چاپلوسی باید کرد نه نه امکان نداره . پس اینجا چه خبره چرا هیچی نمی گی؟ می شنوی ؟
می خوای اشک ببینی آخه چقدر ؟ بعضی ها دیگه اشکی نمونده واسشون مگه میشه تو اینقدر بی رحم باشی !!!
اینجا چه خبره یعنی من اینقدر نفهمم یعنی اونا اینقدر باهوشن ؟؟!
وای وای آخه می گن عادلی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! می گن مهربونی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتما من نمی دونم ! یعنی اونا می دونن ؟؟؟
وای این چه زجریه ؟
روز قیامت هم همینجوریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وای یعتی اونجا هم از عدالتت اصلا نمیشه سر در آورد .
پس ما که سر در نمی آریم باید چیکار کنیم .
من یکی که اصلا سر در نمی آرم .
ببخشید خنگارو کدوم قسمت جهنم میفرستید ؟ آتیششم که حتما خیلی داغه . آخه ما خنگیم بجون خودت من هر چی فکر کردم نفهمیدم خوب به جون خودت زیاد فکر کردم . حتی یه ذرهشم نفهمیدم!!!
خفه شم لهم می کنی !!!؟
خوب الان من چیکار کنم ؟
خفه شم آها . باشه خفه می شم ولی چشمام نمی تونن گریه نکنن .

هرکس به فکر خویشه

هرکس به فکر خویشه تو هم به فکر خویش باش
ریشو به فکر بی ریش،بی ریش به فکر ریشه
هرکس به فکر خویشه تو هم به فکر خویش باش

واقعا فکر می کنید ما چه موجوداتی هستیم یه موجود روحانی که موجود برتر کره زمینه و جانشین خدا روی زمین !!!
ولی باور کنید اینطور نیست قبلا هم گفتم ما آدمها خیلی خودخواهتر از اونچیزی هستیم که فکر می کنیم.
تو این وبلاگها که می کردی پر از حرفهای عاشقانست .انسانهایی با روح خیلی لطیف که گاهی فکر می کنی طرف یه فرشتست نه
انسان!. نه اشتباه نکنید من شکست عشقی نخوردم که حالا دارم این حرفهارو می زنم .اما آدمی که بتونه جدای از منافع خودش
نظر بده خیلی کم دیدم .بی رودرواسی می گم من خودم رو منصف ترین آدمی می دونم که تا حالا دیدم!!!.
من دوست دارم که تا جایی که می تونم بفهمم . و مسائل رو کاملا عمقی بفهمم نه کاربردی .فهم رو زیر سوال نبرید این فهمی که
ازش صحبت می کنم یه درک جامع که هر انسان عاقلی می تونه با اون کنار بیاد .
آدمها دنبال این هستن که به خودشون خوش بگذره منم هستم چرا که نه.اما می شه آدمها رو به دو دسته تقسیم کرد آدمهایی
که دنبال خوشگذرانین و قبول دارن که خیلی وقتها خودخواهانه وبخاطر منافع شخصیشون عمل می کنن وذات انسان رو اینگونه
می دونند و دسته بعدی که همه چیز رو بخاطر اینکه نهایت لذت رو ببرند توجیه می کنند.
قبلا هم گفتم اینکه انتظار داشته باشی همه چیز رو بفهمی غیر منطقیه اما اینکه چیزهایی رو که هیچ جور باعقل و فکرت و فهمت
جور در نمیان رو راحت باهاش کنار بیای حداقل برای من یکی که خیلی سخته.
خوب بحث رو زیاد فلسفیش نکنم چون ظاهرا اکثرا خوششون نمیاد!!!
مثلا عشق بذارید این عشق رو به چالش بکشیم .فکر کنم طرفداراش بیشتر باشن!
البته عشق بین دو جنس مخالف منظورمه .واقعا چقدر مسئله رو ظاهری وچقدر باطنی می دونید.قبول کنید ظاهر نقش بسیار پررنگ
تری داره و به اعتقاد من میل جنسی تعیین کننده ترین عامله .قبول ندارید؟!
بله عشق رو با هوس اشتباه نگرفتم عشق به مرور زمان بوجود میاد ولی باز هم فکر می کنم ظاهر خیلی اهمیت داره و زورش از
بقیه چیزها خیلی بیشتره .دخترهای وپسرهای خیلی خوبی رو می شناسم که کسی عاشقشون نشده و آدمهای بی شعوری رو
می شناسم که همسرشون اینقدر دوسشون داره که هر کاری حاضره بخاطرشون بکنه که البته برای اینجور عاشقا متاسفم چون به
موجوداتی برده صفت و بی وجود تبدیل شدن که حال آدمو بهم می زنن.

پس اگه پسر هستین برای جذب جنس مخالف اینکارها رو انجام بدین:
-تا می تونین تیپ بزنین .باشگاه بدنسازی فراموش نشه هیکل تو جذبه یه مرد خیلی موثره .خلاصه اگه اهل تیپ زدن باشید خود
دخترها به سمتتون میان.
-(این قسمت با عذرخواهی از خانمهای محترم):تا بحال به گوشهای دختر ها دقت کردید !اگه خوب دقت کردید همو چیزی رو دیدید
که الان می خوام بگم وگرنه لطفن برید دوباره دقت کنید و بعد ادامه مطلب رو بخونید.....بله گوشهای خانمها شباهت زیادی به
گوشهای الا.... داره و این نکته خیلی مهمیه پس پسر خوب تا می تونی از این موهبت الهی استفاده کن .واقعان جای تاسف داره
پسرهای عوضی زیادی رو دیدم که با زبونشون دخترهارو به اصطلاح خر می کنن .احمق ترین پسر کسیه که بخواد با یه دختر
منطقی صحبت کنه در واقع این خنده دارترین کاریه که برای دوستی با یه دختر میشه انجام داد.
"زنها دوستی نمی دانند آنها فقط عشق را می شناسند"
-در نهایت اینکه دخترها لنگ شوهرند پس از ذکر قصد ازدواج فراموش نفرمایید.


و اگر یه دختر هستید:
-دختربزرگترین قدرتش زیباییشه .شک نکنید .دخترهای زیبا و سیاستمدار هر کاری که بخوان می تونن انجام بدن پس تا می تونید به خودتون برسید.
-قرو فر دادن لحن صدا در جای خودش بسیار میتونه موثر باشه پس استفاده کنید.
-اگر دختر زشتی هستید سعی کنید دنبال پسرهای ساده تر و ندید پدید تر برید اصلا نترسید یه پسری که دختر ندیده باشه باعشوه گری
شما حسابی غافلگیر میشه البته حداکثر تلاش لازمه را در جهت آرایش و بتونه کاری مبذول بفرمایید.
- طرف روتا لب چشمه ببرید وتشنه برگردونید با رعایت احتیاط لازمه با این روش می تونید با اون ازدواج کنید.




اینجوریاست..............................

تنهایی

آتشی ز کاروان جدا مانده این نشان ز کاروان به جا مانده
یک جهان شرار تنها مانده در میان صحرا به درد خود سوزد به سوز خود سازدسوزد
از جفای دوران فتنه و بلای طوفان فنای او خواهد به سوی او تازد
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم
با این گرمی جان در ره مانده حیران
این غم خود به کجا ببرم
با این جان لرزان با این پای لغزان ره به کجا ز بلا ببرم
می سوزم گرچه با بی پروایی می لرزم بر خود از این تنهایی
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم
آتشین خو هستی سوزم شعله جانی بزم افروزم
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم

مقایسه

خیلی وقتها مقایسه کردن واقعا کاری احمقانست. کاری که ماها خیلی وقتها انجام میدیم.خوندن بیوگراقی افراد و حتی گفته هاشون هم خیلی وقتا کار بی ربطیه.ببینید افراد مختلف در جاهای مختلف و با شرایط مختلف بزرگ شدن و توی اون شرایط حرفهایی زدن .
ما نمی تونیم همون حرفهارو (چون حرفهای آدمهای بزرگیه )همیشه تو زندگی ملاک قرار بدیم .
اگه بهتر بخوام بیان کنم باید بگم هر کسی در نهایت باید راه خودشو بره. این اصلا به این معنی نیست که راه همه ما آدما به کلی از هم متفاوته نه اصلا خیلی جاها همراهیم منتها توی این راه بعضیها بعضی وقتا باید وایستن بعضیها نه .
حالا این مقایسه احمقانه که می گم باعث میشه که سر در گم بشی .
در واقع این همون بحث نسبی بودنه .خیلی تو این زمینه حرف هست..........
خلاصه اینکه مقایسه نکنید .

درباره پائولو کوئلیو

در 1947 در برزیل زاده شد.پدرش مهندس و مادرش مومن بود.سه بار به آسایشگاه روانی سپرده شدتا اینکه سرانجام از آنجا گریخت.در جوانی شیفته مارکس و انگلس و چه گوارا شد.در این دوران گرفتار بحران معنوی بودکه اورا در مورد بی ایمانی نسبت به خداوند دچار تردید کرد سپس به جستجوی تجربه های درونی تازه بر آمد.در این راه به مواد مخدر و توهم زا و فرقه های متعدد سحروجادو پناه برد .در 34 سالگی ایمان به کاتولیک را که چند سال قبل از دست داده بود پذیرفت.به طنز می گوید"آنقدر پول دارم که می توانم سه بار دیگر متولد شوم"وی سالی 400 هزار دلار از خق تالیفش را به بنیادی که توسط همسرش کریستینا اداره می شود و کمک به بینوایان و دفاع از فرهنگ برزیل را انجام می دهد اختصاص داده است.وی همچنان در برزیل زندگی می کندکشوری که دوست دارد زیرا در برزیل میان مقدس ونجس تفاوتی نیست و کسی از اینکه به ارواح معتقد باشد شرم ندارد.

فلسفه

بنظر من باید دیدگاه و انتظارمونو از فلسفه عوض کنیم. اگه به فلسفه از دیدگاه روشنگری و آگاه شدن نسبت به خیلی وقایع نگاه کنیم چیز خیلی خوبیه.اصلا انتظار اینکه ما از همه چیز باید سر در بیاریم یا می تونیم سر در بیاریم انتظار احمقانه ای بنظر میاد .واقعا فکرشو بکنید هر سال نوری مسافتی که نور در یکسال طی می کنه حالا صحبت از کهکشانهایی می شه که چندین هزار سال نوری با ما فاصله دارن پس می بینید که ما چقدر کوچیک هستیم .بنابراین باید با تامل بیشتری نظر بدیم .همین جا عذر خواهی می کنم بابت تند نظریهایی که خیلی وقتها داشتم.راستش وقتی مسئله ناراحت کننده ای رو توجامعه می دیدم و اعتراض می کردم که این چه خداییه این چه روزگاریه این چه عدالتیه و بعد کسی می گفت حتما حکمتی تو کار خدا هست ،حسابی جوش میاوردم و به طرف می توپیدم که چرت نگو اینو نگی چی می خوای بگی ،ولی الان به خودم می گم راست میگه مگه من کیم که باید از ته توی قضیه سر در بیارم اصلا اگه ما از همه کارایه خدا سر در بیاریم اونوقت چه فرقی بین ما و خدا هست؟